بازم مثل همیشه دلم گرفته
بازم کلی باهات حرف دارم
مامانی دلم گرفته از نبودت
از اینکه بودی همه چی خوب بود
از اینکه الان نیستی خیلی اتفاقها میفته که منو به هم میریزه
که داغونم میکنه،مامان دیگه پیر شدم
شدم زهره غصه خور
زهره ای که به فکر همه هست الا خودش
زهره ای که دلش برای همه میسوزه
مامانم ی دونه داداشم ،محمدرضا خیلی تنهاست
امشب برات مثل همه شبهای جمعه نماز خوندم
منتها ازت ی چیزی خواستم اونم راحتی محمدرضا
حقش نبود و نیست که سختی بکشه که بخاطر اشتباه بزرگ دیگران
تا عمر داره باید تقاص پس بده
دنیا هم که بی وفا شده،به هیچ کس رحم نمیکنه
به تنهایی محمدرضا،به بی زبونیش،به اینکه مادری چون تو نداره
مامانم امشب هر چی بگم کم گفتم
دلم میخواد ی دونه داداشم راحت باشه
مامانم مامان جونم خیلی دلم پره
دلم میخواد ی چیزای دیگه بگم اما میدونم ناراحت میشی
فقط میگم که براش دعا کن ،راحتی محمدرضا راحتیه منه
مامان یاد نره فقط براش دعا کن
دوستــــــــــــت دااااااااااارم
نظرات شما عزیزان:
|